گفتارنو/محبوبه فیروزآبادی: حوزه جوانان با همه جذابیتهایی که میتواند داشته باشد، حوزه پرچالشی است. کارهای نکرده زیادی را هم میشود در این حوزه برشمرد. با روحالله اسدی معاون فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان در واپسین روزهای سال گذشته گفتوگو کردم که به عنوان دومین گفتوگوی عیدانه گفتارنو میخوانید.
آقای اسدی! انتقادات زیادی در حوزهی جوانان مطرح است. اساساً در کرمان حتی ورزش هم آنطور که باید دیده نشده، جوانان که دیگر جای خود دارد. قبول دارید بخش جوانان در سایه قرارگرفته است؟
جوانان که شک نداشته باشید در سایه است. حتی در وزارتخانه هم ساختمان شماره 2 ما در خیابان سایه قرار دارد. در تهران از اساس جوانان در سایه گذاشتهشده و متأسفانه یک ادغام اشتباه صورت گرفته است. دوستان در ورزش با تفکر دیگری کار تخصصی در حیطهی خاص ورزش انجام میدادند.
اما در حوزهی جوانان ما یک کار فرا بخشی داریم؛ یعنی کاری باید انجام بدهیم که همه دستگاهها را درگیر کنیم.
در کشورهای گوناگون ساختار ورزش و جوانان وجود دارد اما در آن کشورها، کارشان دولتی انجام نمیشود و کارشان توسط مردم انجام میشود. این خلأ بود که ما به آن برخوردیم.
بعد از ادغام یک افت بسیار شدیدی در سراسر کشور به وجود آمد.
در کرمان براساس آمار سال 89، 157 تشکل داشتیم. پس از ادغام تا سال 93 به صفر سازمان مردمنهاد رسیدند.
یعنی تعدادی سمنهای فعال و دارای مجوز وزارت ورزش و جوانان در پایان سال 93 صفر بود؟
بله؛ یعنی هیچ مشارکت نهادمند نداشتیم؛ یعنی سرمایهی اجتماعی نداشتیم و روی آن رضایت نداریم و درنهایت هیچچیز نداریم.
آن زمانی که ادغام شد؛ متأسفانه سال 90 این دیدگاه به وجود نیامد که حوزهی جوانان را کمک کنیم.
حوالی سال 80 بهشدت به سمنها توجه میشد، این توجه اصلاً هم مالی نبود اما تشکلهای متعددی به وجود میآمد که در عرصههای مختلف نقشآفرینی میکردند. میخواهم بگویم صفر شدن تعداد سمنها فقط به دلیل ساختار نیست. به ویژگیهای مدیریتی آن زمان هم برمیگردد؛ درست است؟
تا سال 93 همینطور بود؛ یعنی ما سازمانهای مردم نهادی نداشتیم. طرح و برنامهای هم نداشتیم. در سال 94 که فرصت به بنده داده شد که بیایم و خدمت گذار باشم، این رویکرد حاکم شد که نهتنها سازمان مردمنهاد بازوی ما هستند، بلکه شریک استراتژیک ما هستند؛ یعنی باهم باید کارها را انجام بدهیم. تمام هموغم خودمان را گذاشتیم روی احیای سمنهای مردمنهاد. در سال 94 حدود 40 سازمان مردمنهاد در استان کرمان مجوز گرفتند و بیشترین رشد را در کشور داشت.
چقدر فعال بودند؟
در حوزههای مختلف اعتقادی مذهبی، علمی پژوهشی... غیر از سیاسی فعال بودند.
کارنامهی قابل دفاعی هم داشتند؟ یعنی خروجی ملموسی داشتند؟ من بهعنوان یک رسانهای هیچوقت متوجه فعالیت جدی سمنها در کرمان نشدم!
بله؛ الان هر برنامه که در کرمان اجرا میشود شما اگر بروید آنجا بررسی کنید یکی از سازمانهای مردمنهاد ورزش و جوانان درگیر شدند.
در همه آسیبهای اجتماعی فعالیم؛ مثلا اگر که کمپین مبارزه با قلیان راهاندازی میشود موسسهی مردمنهاد ما دارد آن را برسی میکند و ...
البته خیلی بیشتر میتوانستید کار کنید؟
بله؛ چون حیطهی جوانان طیف گستردهای است.
براساس استاندارهای جهانی به ازای هر 100 جوان یک NGO باید داشته باشیم. در کرمان بر اساس شرایط محیطی الآن رسیدیم به 40 تشکل. درصورتیکه باید برسیم به 200 تشکل. یعنی به ازای هر 50 هزار نفر یک تشکل داریم. سال 95 هم با همان رویکرد ادامه دادیم از 40 رسیدیم به 51 تشکل فعال.
اما متأسفانه مشکلات مدیریتی را باید قبول کنیم که 6 الی 7 ماه اداره سرپرست داشت و سرپرست هم قدرت واحد اجرایی نداشت و مشکل مالی به وجود آمد و هیچ برنامهی خاصی نتوانست ادارهی برنامهی ورزش و جوانان انجام بدهد.
اما سمنها در این مدت 7 ماهه 60 کارگاه آموزشی برگزار کردند. هیچ نهادی را نداریم که متولی آموزش مهارتهای اجتماعی به جوانان باشد، تنها کسی که دارد بار این را به دوش میکشد خود ادارهی ورزش و جوانان است آنهم از طریق سمنها این اتفاق دارد میافتد.
طبق آمار وزارت و قبل از سال 94 کلاً 9 ستاد ساماندهی در استان کرمان برگزار شد و 15 مصوبه هم درمجموع داشتند که اجرایی نبودند.
مصوب گردید که منبعد برنامههایشان را بیاورند. سال 94 با این رویکرد، شهرستان به شهرستان رفتیم. فرمانداران محترم پایکار آمدند. درنهایت در سال 94، 2 ستاد ساماندهی جوانان تشکیل شد با موضوعات مختلف ازجمله ازدواج، اشتغال، آموزش، هویت، مسکن و ... یعنی 122 بار فرماندار و رؤسای دستگاهها نشستند برای یک موضوع خاص از سند توسعهی جوانان برنامه دادند، خدا را شکر در سال 94 بیش از هزار مصوبهی اجرایی در استان کرمان داشتیم.
برخی میگویند فقط جلسه میگذارید و این جلسات هیچ خروجی ندارد، خودتان بازده این جلسات را چقدر قبول دارید؟
ابتدای جلسه عرض میکنیم که ما برای سخنرانی نیامدهایم. ما اول جلسه مسیر را مشخص میکنیم که ما اصلاً نیامدهایم که سخنرانی کنیم و میدانیم جوان چقدر خوب است. همه میدانیم مشکلاتش چیست.
ما قبل از جلسات، یک کمیتهی تخصصی با کارشناسان دستگاهها تشکیل میدهیم، آنها آمدند برنامههایشان را اعلام کردند و ما برنامههای آنها را میآوریم توی ستاد و آنجا این برنامهها را میخوانیم، هرکدام از دستگاهها نظرشان را میگویند. البته فرهنگ کار مشارکتی هنوز ضعیف است.
ما همیشه رفتیم به دنبال منابع مالی؛ مثلاً من نگاه میکنم میگویم بودجهی من پارسال 40 میلیون بوده. خب من با 40 میلیون چکار کنم؟ یک کار دیگر هم این است که بگوییم دستگاههای دیگر شما بودجهتان چقدر بود؟ سال 94 بودجه من 40 میلیون تومان بود. سال 95 تا الآن (اواسط اسفند) 20 میلیون تومان واریزی داشتیم. قرار است وضعمان بهتر بشود.
شما فرمودید که ما فقط جلسه نگذاشتیم. خب چه مشکلی از جوانان را حل کردید؟
مشکلات جوانان به این صورت نیست که مثلاً ما بیاییم، استاندار محترم، فرماندار محترم بیایند. همه جمع بشویم و بگوییم الآن مشکل ازدواج جوانان، مسکن، اشتغال حلشده است. ما فقط میتوانیم افراد را توانمند کنیم با آموزشی که میگذاریم.
آموزشهایتان کیفیت لازم را دارد؟ چون در این بخش نقدهای جدی وجود دارد.
بله کلاسهای خوبی برگزار نمیشد اما خیلی بودجه میگرفتند. از شهرستانهای دیگری میآمدند.
من 2 سالی که در این قسمت خدمتگزارشدم افراد خاصی چندین بار درخواست دادند دوستانی از استانهای دیگر بیاورند. من مخالفت کردم خیلی هم بازتاب منفی داشت. من گفتم ما رزومهاش را میفرستیم تهران، اگر تائید علمی شدند بعد ما به اینها مجوز برگزاری کارگاه میدهیم که کار کنند. متأسفانه تائید علمی نمیشوند و ما هم نمیتوانیم در خدمتشان باشیم.
جدای از آن ما اساتید درجهیک در خود کرمان داریم. ما از این اساتید داخلی که بافرهنگ ما آشنا هستند با مشکلات ما آشنا هستند و به دنبال این نیستند که پول بگیرند. خیلی از دوستان رایگان برای ما کارگاه برگزار میکنند و کلاسهای بسیار تا بسیار اثربخشی است.
دنبال این نیستیم که گواهی بدهیم. گواهی که بدهیم آموزش از بین میرود. ما آموزش میدهیم برای آموزش و واقعاً هم استقبال میکنند. از ابتدای سال هم برنامهریزی کردیم شهرستان به شهرستان رفتیم و در شهربابک، زرند که هرماه یک دورهی آموزشی داشته باشیم.
در یک سری از حوزههای خاص جامعه نسبت به گذشته خیلی آسیب پذیرشده است. اگر بپذیریم آموزشها کیفیت لازم را داشته چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
آموزشها کیفیت لازم را نداشته است، از الآن ما میخواهیم شروع کنیم. در اینیک سال جامعهی هدف ما کوچک بود. ما نهایتاً 10 هزار نفر را پوشش دادیم اما یک میلیون نفر جوان داریم. یعنی ما باید این 1 میلیون نفر جوان را آموزش بدهیم که فعلاً با 10 هزار نفر شروع کردهایم. بر اساس توانمندی و بودجهای که داریم ولی باید تشکلهای ما از این تعداد 5 برابر بشوند و آموزشهای ما هم 20 برابر؛ آن موقع است که میتوانیم بگویم که موفق بودهایم ولی مسیر، مسیر خوبی بود؛ یعنی رشد خیلی خوبی داشتیم.
من خودم اعتقاددارم به همان صحبت مشهور که اگر مدیریت شنهای بیایان را به دستگاههای دولتی بدهیم شن نایاب میشود. این کار، کار تشکلها است که خودشان انجام میدهند. حیف که یک فرصت 6-7 ماهه را هم از دست دادهایم که حالا به تلاش بیشتری نیاز داریم.
ببخشید تشکیلات و سیستم شما خیلی قوی نبوده که تأمین مالی بکند و از طرفی هم میگویید که تشکلها خودشان فعال هستند. پس چرا باید فکر کنیم خیلی فرصت خاصی سوخته است؟
مدیریت در کشور ما قائم به فرد است و هیچ روال قاعدهمندی را طی نمیکند. از طرفی یک فرد در بحث تشکلها یک دیدگاهی دارد و جوانها را حمایت میکند. فردی هم دیدگاه تهدید محور دارد. جوانها را تهدید میبیند، سمنها را مزاحم میبیند و حمایت نمیکند. این واقعیت مدیریت است.
وقتی فردی حمایت بکند تشکل مردم نهاد هم می اید کار میکند چون ان ها از ما حقوق نمیگیرند. انها فقط توجه میخواهند وقتی دوبار آمد و به ایشان توجه نشد کنار میروند.
اینجاست که میگویم وقتی مدیر نداشته باشیم تشکل میاید میبیند حرفش خریدار ندارد و درگیر مسائل حقوق و مزایا شدیم، کنار میرود. وقتی هم کنار برود اعتماد از بین میرود و اعتماد از بین برود، جذب کردنشان سخت است.
تا دههی 60 جمعکردن جوانها خیلی آسان بود هنوز هم دهه شصتیها میآیند؛ اما دهه 70 و 80 را باید بهزور آورد. اگر بخواهیم به دهه 70 و 80 بیتوجهی کنیم، رها میکنند و میروند.
به نظرتان این تفاوتها در نتیجه چیست؟
این تفاوتهای بین نسلی به خاطر صفاتی است که در آن گپ وجود دارد. به خاطر اینکه اطلاعات شفافتر و سیارتر شده است. دسترسی به اطلاعات دارند و از آنطرف هم بحث تخصصی است و تفاوتها دارد زیادتر میشود. به قول ان شاعر، «دشوارترین شکنجه این بود که ما یک یک به درون خویش تبعید شدیم» شبکههای اجتماعی امروز نقش موثری را ایفا میکنند. در واقع دنیای من را شبکههای اجتماعی دارند می سازند.
فاصلهها زیاداست به همین خاطرجمع کردن اینها دریک مجموعه سخت هست اما امکانپذیر است که ماهم ثابت کردیم سال 94 از صفر تشکل به 40 رسیدیم؛ بیشترین رشد را در ایران داشتهایم. این نشان میدهد که باز هم میتوانیم از این هم موفقتر عمل کنیم.
چه تعاملاتی با دستگاههایی مثل بهزیستی داشتهاید؟
اول که شروع کردیم دیدیم اختلاف زیاد است؛ یعنی بعضیاوقات دوستانی بودند که فکر میکردند ما برای علوم پزشکی و بهزیستی رقیب شدهایم و دستگاههای را دیگر ما توجیه کردیم که ما اصلاً نمیخواهیم رقیب شویم ما کار حرفهای انجام نمیدهیم، سازمانهای مردمنهاد جوانان سازمانهایی غیرحرفهای هستند. ما جوان 15 تا 29 ساله را جمع میکنیم،اول فرهنگ کارگروهی را یادشان میدهیم، و از دستگا ه های تخصصی حالا استفاده میکنیم. استاد از اساتید دانشگاهها و بهزیستی و علوم پزشکی است، آنها این افراد را میآورند و توانمند میکنند. با این دیدگاه که پیش رفتیم یخ ارتباطات ذوب شد و ارتباطمان الآن خیلی خوب است .با علوم پزشکی ارتباط بسیار تا بسیار متعالی است. باآموزش پرورش، کمیته امداد، هلال احمر تمام برنامههایمان باهم پیش میبریم.
در همین 7 ماهه با اینکه توقع از خودمان بیشتر بود، 70 کارگاه آموزشی ویژهی همین اعضای سمنها برگزار کردیم که اینها توانمند بشوند و توانمند که شدند اعضای دیگر را توانمند میکنیم.
آموزشهای شما محدود به اعضای سمنها بوده است. قبول دارید گروه هدفتان خیلی کوچک است؟
بله خیلی کم است چون ما در استان کرمان 1 میلیون نفر جوان داریم. شما بررسی کنید که ما حداقل 80% جامعه را بخواهیم آموزش بدهیم.
از طرفی ما دنبال آموزشهای غیر اثربخش نیستیم مثلاً در بحث ازدواج اصلاً عقیده نداریم که بیاییم یک آموزش 4 ساعته بگذاریم. استاد یکجور جزوه را باز کند، بخواند و برود و در نهایت آمار طلاق بالاتر برود. ما میگویم جوان در یک مرکز، آموزشهای قبل ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج را در یک دوره حداقل 6 ماهه ببیند. یک کار بنیادی است که این کار را هم انجام دادهایم. مرکز تخصصی تحکیم خانواده در کرمان راهاندازی شده است. حالا آیا با این 2 مرکز ما میتوانیم 800 هزار نفر را پوشش دهیم؟ خیر!
ولی فعلاً بهاندازهی وسعمان شروع کردیم. نیازمند جدی حمایت دستگاههای دیگر هستیم.
ورزش و جوانان اگر هم بودجه داشته باشد صرف ورزش میشود. بودجهی جوانان خیلی کم است اصلاً آدم رویش نمیشود بگوید که 40 میلیون تومان بودجهی جوانان است یعنی سرانهی هر آدمی 40 تا 1 تومانی است.
در مجموعهی شما ممکن است تغییر و تحولی اتفاق بیافتد؟
خودم اعتقاددارم که باید بیافتد. عمر مدیریت 2 سال بیشتر نیست و هرکس در این 2 یا 3 سال هرچه که داشته رو کرده است و باید از آنجا به یک پست دیگر برود و دوباره باید یک کار انجام بدهد.
سکون زدگی باعث میشود که کارها دوباره تکرار بشود. باید هر از گاهی یک اتفاق بیافتد. ایدههایی جدیدی وارد بشود ،تا یکجایی عملکرد آدم رشد مثبت دارد یکجا ثابت و یک جا منفی میشود، ماقبل از اینکه عمل منفی بشود باید تغییرات را در حوزههای مختلف ببینیم که این حق جامعه است.
و حرف آخر؟
جناب آقای استاندار همیشه این فرهنگ را در استان کرمان راه انداختند که مطالبه گری کنید. یکی از مطالبات سازمانهای مردمنهاد خانهی جوان است که سال 84 ما خریداری کردیم. سند آن هم بنام سازمان جوانان وقت است. الآن منتقلشده است.
فرهنگسرای کوثر متعلق به جوانان است. آن زمان هم تشکلها اینجا فعال بودند. یکی از اشتباهاتی که دولت قبل کرده است اینکه به ما وعده دادند که ساختمان شهرداری را راهاندازی کردند، ساختمان ما را پس میدهند. بعد از آنکه دولت عوض شد، متأسفانه آن ساختمان را به استانداری واگذار کردند و استانداری به وزارت خارجه و ما دیگر نتوانستیم از شهرداری ملک را پس بگیریم.
الآن جوانان ما فقط یک مکان میخواهند که دورهم بنشینند. حلقههای گفتگوی جوانان ایجاد شود و آنجا بتوانند برنامههای خودشان را عملی کنند.
این درخواستی است که جوانان دارند. آقای استاندار ملکی که الآن استفادهی بهینه از آن نمیشود به جوانان برگردانید. خواهش میکنم این کار را برای جوانان انجام بدهیم. متأسفانه با دیدگاهی که وجود داشته است پست جوانان کارشناس امور ازدواج و پست کارشناس اوقات فراغت که دوتا از حوزههای اصلی جوانان است با بی مدیریتی در سنوات قبل از کرمان حذف شدند؛ یعنی ما اصلاً کارشناس ازدواج در سازمان نداریم کارشناس اوقات فراغت نداریم، میخواهیم متولی ان هم باشیم. اینهاست که باید درست بشود. ما در انباری که قبلاً داشتیم داریم به جوانان خدمت میدهیم و این در شأن جوانان نیست.
در آخر هم از گفتارنو سپاسگزارم. من فکر میکنم رسالت یک رسانه پیگیری مطالبات مردم است، خدا را شکر این سیاست در گفتار نو وجود دارد. به دنبال مسئله محوری است تا تعریف و تمجید بیجا. ما مسئولان دوست داریم از ما تعریف بشود، اما وقتیکه مشکلاتمان گفته شود میرویم که حلش کنیم. به قول ما کرمانیها گفتارنو با کسی رودربایستی ندارد، این سیاست بسیار عالی است امیدوارم ادامه داشته باشد.