این روزها برخی فعالان سیاسی در مصاحبه با برخی رسانه ها در خصوص فعالیت های موسسه مولی الموحدین اظهارات بعضا نادرستی را مطرح می کنند.
طی روزهای گذشته علاوه بر دبیر حزب اصولگرای موتلفه، امام جمعه موقت کرمان و مشاور فرهنگی استاندار که رئیس شورای اصولگرایان کرمان هم هست در مصاحبه ای با سایت کرمان ۱۴۰۰ موارد ذیل را مطرح کرده است:
** اگر موسسه مولی الموحدین خیریه است باید روشن شود که درآمدها و سودی که از این موسسه تا کنون داشته اند چگونه هزینه شده است و در کجای کرمان بر اساس اساسنامه هزینه ای برای حوزه علمیه، کمیته امداد و مناطق محروم انجام شده است زیرا این حق مردم است که بدانند تا کنون درآمدهای خیریه کجا و به چه میزان و چگونه هزینه شده است.
** اگر هم این موسسه خیریه نیست و یک بخش خصوصی است آیا اساس نامه ای که تنظیم شده و هیئت امنایی آن که شامل استاندار و برخی از شخصیت های حقیقی و حقوقی مسئول آن روز بودند اکنون باید روشن شود چگونه به یک موسسه خصوصی تبدیل شده است حال باید روشن شود و توضیح دهند که چگونه یک خیریه به یک موسسه خصوصی تبدیل شده است.
** اگر مولی الموحدین یک موسسه خیریه است پس عواید و سودی که از شرکت های مختلف دریافت کرده اند و طبق سخنان خودشان میلیون ها مسافر جا به جا کرده اند حال این مسافران که به صورت خیریه جابه جا نشده اند و به ازای هر مسافر سودی دریافت کرده اند بنابراین این سودها باید در خود کرمان خرج شود.
سخنان مشاور استاندار در حالی مطرح می شود که سید حسین مرعشی تاکنون بیش از ۱۰ مصاحبه چالشی و انتقادی که عمده آنها با رسانه های اصولگرا بوده انجام داده است و کلیه مسائل مربوط به خیریه مولی الموحدین را توضیح داده است. با این حال کسانی که حاضر نیستند با یک رسانه غیرهمسو با خود یک گفت وگوی چالشی داشته باشند مرعشی را به عدم پاسخگویی متهم می کنند.
در این زمینه دو احتمال وجود دارد یا جناب آقای عرب پور این مصاحبه ها را مطالعه نکرده اند که به دلیل جایگاه مدیریتی و سیاسی ایشان تاسف و البته انتقاد دارد.
اگر هم این مصاحبه ها را مطالعه کرده اند ولی با علم به پاسخ های روشن بازهم مبادرت به طرح این سوالات کرده اند که از جاده تقوا یا انصاف خارج شده اند.
جهت یادآوری حجت الاسلام عرب پور بخش هایی از پاسخ سیدحسین مرعشی به این سوالات که سال ها قبل طرح شده است جهت اطلاع باز نشر می گردد.
هیچ کس از مولی الموحدین سود شخصی نمی برد
ببینید مؤسسه مولیالموحدین یک مؤسسه غیرانتفاعی (کسی از آن سود شخصی نمی برد) است ولی از جنس مؤسسات معمولی که اعانه جمع میکنند، نیست. ما جمعی بودیم که در کنار مسؤلیتهای رسمی، سعی داشتیم یک ابتکاراتی را برای توسعه استان استفاده کنیم، نمیتوانستیم در یک فضای صرفاً دولتی کار کنیم و نمیخواستیم هم خصوصی و دولتی کار کنیم. کارهایی هم که انجام میدهیم، عموما کارهایی است که توسط بخش خصوصی قابل تصمیمگیری و قابل اجرا نبوده است.
مثلاً همین اتوبان هفت باغ علوی در کرمان را ببنید، از کرمان تا ماهان 27 کیلومتر، به عرض 120 متر اتوبان ساخته شده است که این با ابتکاراتی با حضور مردم و کاری که برای مردم ایجاد میکردیم، انجام میشد. اینها یک متولی میخواست، ما موسسه مولیالموحدین را به صورت یک مؤسسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم، نه هیچکدام از هیئت امنا نه حق انتفاع دارند، نه حق معامله دارند.
(خبرگزاری تسنیم ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ /گرایش: اصولگرا)
ماهان هرچقدر سود کند هواپیمای جدید می خرد
ماهان سود سهام نمیدهد و هر چقدر پول در آورد، هواپیمای جدید میخرد، کرمان خودرو سود سهام نمیدهد و هر چقدر در میآورد، کارخانه در بم میسازد. یک برنامههایی را برای توسعه در کرمان در قالب یک مؤسسه غیرانتفاعی طراحی کردیم و آن را جلو میبریم.
(همان)
اساسنامه به درخواست نیروی انتظامی تغییر کرد
س: بحث موروثی بودن موسسه براساس ماده 13 اساسنامه چه بود؟
مرعشی: این اساسنامه یک اساسنامه متحدالفرمی است که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به همه خیریهها داده است و هرکس مادامالعمر عضو است و خودش یکی را به عنوان جانشین انتخاب میکند که اعضای هیأت امنا باید به وی رأی دهند. این فرم مشترک اساسنامههای خیریههایی است که نیروی انتظامی تدوین کرده است.
سوال: اینکه میگویند بخشی از آن از اول دولتی بوده است.
مرعشی: هیچ وقت دولتی نبوده است مؤسسهای که من تأسیس کردم هیأت امنای آن 6 نفر بودند که 5 نفر را از مقامات با سمت آنها گذاشته بودند یعنی امام جمعه، استاندار و سه مدیر کل بودند؛ بعداً مدیرکلها و امام جمعه استعفا کردند و این حقشان بود تا اینکه 3 نفر استاندار و 2 مدیرکل و 8 نفر شخصی شد.
سوال: استاندار در این مؤسسه موروثی شد؟
نیروی انتظامی در سراسر کشور گفت که اشخاص حقوقی نمیتوانند عضو هیأت امنای مؤسسات غیردولتی باشند و حرفش هم به لحاظ حقوقی حساب است. نیروی انتظامی گفت یک مؤسسه دائمی نمیتواند هیأت امنایش متزلزل باشد لذا اشخاص حقوقی نمیتوانند مگر اینکه قانون تعیین کند و مثلاً بگوید استاندار کرمان مسئول فلان مؤسسه است. لذا در مقطعی این را اصلاح کردند و اشخاص حقوقی کنار رفتند در دوران احمدینژاد گفتند که چرا اینطور شده است که ما گفتیم شما نیروی انتظامی را قانع کنید تا مجدداً استاندار رئیس هیأت امنا شود ولی هیچ وقت اینجا متعلق به استانداری و دولت نبوده است.
(خبرگزاری فارس/ ۲۶ شهریور ۹۲ /گرایش اصولگرا)
سابقه تهمت ها
بگذارید یک چیزی تعریف کنم: یک وقتی من استاندار کرمان بودم. یک مخالفی داشتیم که خدا رحمتشان کند از دوستان ما بود. ایشان اطلاعیهها متعددی میداد که مرعشی هم فاسد است هم مفسد. من با ایشان مخالف بودم اما نه فاسد بودم نه مفسد. خیلی جالب است. یک حسین مرعشی دیگری بود که با من تشابه اسمی داشت. جایی در تهران یک حسین مرعشی را کمیته گرفته بود و بازداشتش کرده بود. ظاهرا بحث مواد مخدر بود و کمیته او را گرفته بود. این مخالف ما اطلاعیهای داده بود که تو همان حسین مرعشیای هستی که تو را در خانهای در تهران گرفتهاند. دادستان به او گفته بود تو که میدانی این حسین مرعشی آن حسین مرعشی نیست. گفت میدانم ولی خوب جا میافتد. [میخندد] میداند صحت ندارد اما خوب جا میافتد.
هفته نامه کرگدن ۳۰ اردیبهشت ۹۴
دست روی دست نگذاشتیم
من در زمانی که استاندار بودم، با چند واقعیت مواجه بودیم. اولین واقعیت این بود که توسعه استان و یا بهتر بگویم ایجاد یک جهش در توسعه استان به یک جلو برنده یا یک موتور محرک نیاز داشت. کارهای جدیدی بوده که می توانست روحیه بدهد به دیگران تا بقیه هم حرکت کنند. به حرکت می گوییم حرکتهای پیشتاز یا حرکتهای جهشی، که می توانستند جهش به وجود بیاورند. یکی از آنها ایجاد منطقه ویژ ه اقتصادی سیرجان بود. دیگری، منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید بود. دیگری ، هواپیمایی ماهان بود.... در داخل منطقه ویژه اقتصادی بم( ارگ جدید) فعالیت خودروسازی کرمان بود. اینها در واقع پروژه هایی بودند که می توانستند ایجاد تحرکت کنند. یا مثلا در رفسنجان مجتمع صنعتی بود که آقای هاشمیان بیشتر زحمات آن را به دوش گرفتند. در نقاط مختلف استان پروژه هایی بود که بعضی انجام شد و بعضی نشد. برای به وجود آوردن این پروژه های پیشتاز ما با چندین مانع جدی مواجه بودیم. اولین محدودیت این بود که ما به عنوان استانداری نمی توانستیم شرکت دولتی تاسیس کنیم. یعنی اختیار انجام چنین کاری نداشتیم و غیر قانونی بود. ایجاد شرکت دولتی به اجازه مجلس نیاز داشت که خود مجلس هم براساس سیاستهایش تعداد شرکت دولتی را نمی خواست زیاد کند، که به نفع کشور هم نبود ، و نیست. راه دوم این بود که دست روی دست بگذاریم و بگوییم که مردم خودشان باید این کار را انجام بدهند و ما فقط وظیفه داریم در رفت و آمد با استانداری باشیم، نظاره کنیم، نامه امضا کنیم ( یعنی کاری را که همه استاندارها و همه مدیران عافیت طلب انجام می دهند) و خوب بعد هم وقتی کاری انجام نمی شد ما بایستی می گفتیم کسی نیامده که بخواهد ما نامه ای امضا بکنیم! و زمان را به این صورت هدر بدهیم. راه دیگری که شاید راه درستی هم بود این بود که ما بخش خصوصی را فعال کنیم، که کردیم البته خیلی از واحدهایی را که می توانستیم کمک کردیم به نحو عالی راه افتادند. اما بخش خصوصی اولا بیش از حد خاصی حاضر به پذیرفتن مسئولیت و ریسک نبود، یعنی مثلاً هیچ وقت ما نمی توانستیم یک بخش خصوصی را قانع کنیم بیایید در جایی مثل بم خودروسازی بزند....
(فصلنامه کرمان؛ ۱۳۸۳ )
حالا که این کار را نکرده ایم اینقدر فحش می دهند و شایعه می سازند
... به علاوه اینکه اگر هم دست به چنین کاری می زدند، حداکثر در کرمان این کار را انجام می دادند و از شهر کرمان آن طرف تر کسی حاضر نبود حتی پا بگذارد. و محدودیت دیگر این بود که آیا من کدام یک از بخش های خصوصی و یا چه کسی را در بخش خصوصی بخوانم و بگویم فلانی برو و شرکت هواپیماییماهان را راه اندازی کن و فردا نگویند که مرعشی خودش شریک اوست؟ حالا که این کار را نکرده ایم، اینقدر به ما فحش و ناسزا می گویند و شایعه می سازند و اتهام می زنند. شما فکرش را بکنید اگر ما هواپیمایی را داده بودیم به یک بخش خصوصی، حالا چطور می خواستیم به این سوالات جواب بدهیم؟ با این تنگ نظریهایی که هست، کدام استاندار جرات می کند به طرف یک بخش خصوصی برود و آن را حمایت کند و بگوید یک شرکت هواپیمایی راه بینداز. برو هواپیما بخر! ما اگر به یک شرکت بگوییم بروید و ده تا کامیون بخرید، فردای همان روز هزار حرف ازش در می آِید و مردم می گویند، « آقا ، همه این کامیون ها مال خودش است!» این هم یک محدودیت دیگر! این را هم اضافه کنم که حالا البته کشور بازتر شده. همه فواید بخش های خصوصی را بهتر فهمیده اند. همه دارند بر خصوصی سازی تکیه می کنند. مقام معظم رهبری همین را می گویند، رئیس جمهور همینطور.... و تازه هنوز این کارها به نحو مطلب نمی شود در کشور! ؛ حالا مایی که می خواستیم درسالهای 65 ، 66 تا 70 تصمیم بگیریم، چه کسی می خواست زیر این مسئولیت برود؟ با خود گفتیم که « ما چه کار می توانیم بکنیم»؛ به هر حال ما جوان بودیم؛ پرتحرک بودیم، دلمان برای وضع استان می سوخت و اهل ریسک هم بودیم. و چیزی که خود من را خوشحال می کند و ضمیر مرا شاد نگه می دارد ، این است که من هیچ وقت از هیچ کاری نترسیدم.
(همان)
هیچ کاری از توسعه خیرتر نیست
عرض کنم که ، هیچ وقت از پذیرش مسئولیت نترسیدم و کاری را که درست می دیدم ، به آن عمل می کردم. خوب ، دیدیم نمی توانیم مسئولیت نپذیریم. محدودیت ها را که در نظر گرفتیم به یک جمع بندی به نظر خودم خوبی رسیدیم و آن هم اینکه بیائیم موسسه ای درست کنیم که این موسسه غیر انتفاعی و خیریه باشد و هدفش توسعه استان باشد و این هنوز در کشور بدیع است. یعنی هنوز هیچکس به این فکر اقتدا نکرده ، با اینکه چند سال هم گذشته است. فکر می کنم 12 سال گذشته باشد. ما معمولا در جامعه مان کار خیر را در این می دانیم که مثلاً به یتیمی چیزی بدهیم یا مدرسه و یا پل و یا یک راه بسازیم اساسا اگر کسی با واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی امروز آشنا باشد و اثرات و نقش توسعه را بفهمد می داند که هیچ کاری از توسعه خیرتر نیست. کار خیر، یعنی کمک به توسعه جامعه. توسعه است که ریشه های فقر را از بین می برد و توسعه هست که جامعه را به تعادل می رساند و عدم تعادل ها را از بین می برد و اصلا بسترهای ناهنجاری ها و کاستی ها و کمبودها را از بین می برد و شما جامعه تان به تعادل می رسد. وقتی به تعادل رسید، نیازهایش در درون خودش تامین می شود. به هر حال، ما با جمع دوستانمان به این فکر رسیدیم که ما می توانیم یک موسسه غیر انتفاعی خیریه درست کنیم که کار خیرش این نیست که درآمد کسب کند و به یک عده فقیر کمک کند بلکه این موسسه کارش ، « کارآفرینی » است. کارش ایجاد بسترهای جدید توسعه است. کارش توسعه است به همین جهت عده ای می گویند این موسسه ای که راه انداخته اید ( مولی الموحدین) کار خیرش کجاست؟ ما موسسه مولی الموحدین را با همین هدف ـ توسعه ـ راه اندازی کردیم.
(همان)