شمس علي هاديزاده- اعتماد
كدام يك از بخشهاي كشور آب را به درستي مصرف ميكند؟ پاسخ به اين پرسش شايد تا حدي مشخص كند كه مسوول بحران فعلي آبي كشور تنها يك بخش نيست.
بررسي هر يك از بخشهاي مصرفكننده آب نشان ميدهد ما در كشور با رويه اشتباه نسبت به مصرف آب اقدام ميكنيم. چه در بخش صنعت، چه بخش كشاورزي و چه بخش شرب.
در هيچ كدام از اين حوزهها فرهنگ صحيح مصرف وجود ندارد. البته به جز فقدان فرهنگ مناسب عوامل متعدد ديگري وجود دارد كه به اين استفاده ناصحيح كمك ميكند. براي آنكه درك بهتري از موضوع داشته باشيم در گام نخست بايد بدانيم كه زيرساختهاي لازم براي توزيع آب در كشور بهشدت ناقص و فرسوده است.
ما در سالهاي گذشته و به ويژه در دوران سازندگي سدهاي متعددي احداث كردهايم اما نسبت به انتقال آب آن سدها به مصرف نهايي برنامهاي تدوين نشده است. امروز تعداد قابل توجهي سد وجود دارد كه آب جمعشده پشت آنها در جاي خود باقي مانده چراكه هيچ كانالي براي اين انتقال احداث نشده است.
يا در موارد بسياري كانالهايي كه احداث شده، نه از نظر فني قدرت انتقال كامل آب را دارد و نه از نظر ظاهري حتي مطابق با اصول اوليه طرح انتقال آبرساني است به گونهاي كه ديده ميشود بسياري از كانالها روباز است و بخشي از آب جريانيافته درآن به صورت تبخير از دست ميرود يا ديوارههاي نفوذپذير اين كانالها بخشي از آب مورد نظر را جذب كرده و نهايتا درصدي از آب جمعشده به هدر ميرود.
تاسفآورتر اينكه پس از اين مرحله از توزيع تازه با لولهها و سيستم توزيع آبرساني شهري مواجه هستيم كه سالها از نصب آن ميگذرد و به قدري فرسودگي اين سيستم بالا رفته كه بر اساس تخمينهايي كه خود مسوولان از آن صحبت ميكنند ٣٠ درصد از آب واردشده به سيستم توزيع از بين ميرود.
بنابراين ما با يك نواقص ساختاري در ابتداي كار مواجه هستيم كه هيچ ارتباطي به فرهنگ مصرف ندارد. اما بخش ديگري از هدررفت آب كه البته بارها به آن اشاره شده است همان نحوه مصرف است كه در هر سه بخش كشاورزي به عنوان نخستين مصرفكننده، همينطور صنعت و شرب با هرزرفتهاي زيادي روبهرو است. اما بين اين سه بخش از آنجا نوك پيكان به سمت بخش كشاورزي نشانه ميرود كه ٩٢ درصد از مصارف به اين بخش تعلق دارد.
جداي از تمام بيمبالاتيهايي كه در اين بخش انجام شده اما تاسفآور آنكه تمام برنامهريزيهاي سالهاي گذشته براي اصلاح سيستم آبياري در بخش كشاورزي نادرست بوده و در عمل اعتباراتي كه ظرف مدتها صرف اعمال آبياري تحت فشار شده است به هدر رفته است. در اين سيستم دولت به كشاورزان تسهيلات داد تا مزارع و باغات را لولهكشي كرده و به وسيله اين سيستم آبياري مزارع و باغات خود را انجام دهند اما مشكل وقتي پيدا شد كه نخستين خرابي در اين سيستم ايجاد شد. از آنجا كه كشاورزان هيچ آموزشي درباره استفاده يا اصلاح اين سيستم نديده بودند و از سوي ديگر هيچ خدمات پس از فروشي براي آن در نظر گرفته نشده بود لذا با ايجاد مشكل در سيستم، كل لولهها جمع شد و روشهاي مرسوم گذشته از سر گرفته شد. در برخي مناطق هم خرابي به وجود نيامد اما با توجه به اينكه اين لولهها براي فصل سرد سال بايد جمعآوري شده و فصل گرم مجدد كار گذاشته شود، تعداد زيادي از كشاورزان كل سيستم را ترجيح دادند جمع كنند چرا كه هيچ وسيلهاي براي جمعكردن لولهها تعبيه نشده بود و لذا كشاورزان بايد لولهها را بريده و روي هم جمع ميكردند كه اين كار هم فضاي زيادي براي نگهداري آنها نياز داشت و هم چيدن دوباره آن امكانپذير نبود. بنابراين طرحي كه سالهاي سال در دستور كار دولت بود تا نحوه مصرف آب در بخش كشاورزي را اصلاح كند به طرحي شكستخورده بدل شد. اينها همه در كنار سياستهاي نادرستي كه براي كشت محصولات پرآب اجرا شده است، مصرف را در اين بخش غيربهينه كرده است.
٭ رييس كميسيون كشاورزي اتاق بازرگاني