دو روزنامه اصلاحطلب امروز در گزارشهای جداگانهای احتمال نامزدی اسحاق جهانگیری را مورد ارزیابی قرار دادند.
به گزارش گفتارنو روزنامه شرق در همین زمینه نوشت: زمزمههای حضور اسحاق جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بیش از پیش شده است و بر اساس سخنان اخیر محمدرضا باهنر گویا خود او نیز بیرغبت برای حضور در انتخابات نیست. او بهتازگی در گفتوگو با نشریه «مثلث» گفته است که جهانگیری به او (باهنر) گفته است اگر درخواست به حضور شود، در انتخابات حاضر میشود. این گزاره در حالی است چندی پیش هم علی صوفی گفته بود که جهانگیری اعلام آمادگی برای حضور در 1400 کرده است: «آقای جهانگیری برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 صراحتا اعلام کرده که کاندیدا خواهد شد... آقای جهانگیری در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 صراحتا خود را کاندیدای جریان اصلاحات خواند اما به دلیل حضورش در دولت خیلی آسیب دیده است». یا آنکه روز گذشته محمد مهاجری در گفتوگو با «نامهنیوز» گفت: «آقای جهانگیری با آنکه عضو حزب کارگزاران است اما در بین اصلاحطلبان از مدیران عملیاتی، سالم، صادق و صالح به شمار میآید. اگر واقعا اصلاحطلبان عقلشان برسد روی آقای جهانگیری توافق میکنند... آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود، چون از بخش معتدل جریان اصلاحات است... الان کار او بسیار برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری سخت است؛ چون خیلی در دولت آقای روحانی از توانمندیهای او استفاده نشد و الان اگر نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود، کسانی که در ستادهای انتخاباتی دیگر نامزدها هستند حتی برخی اصلاحطلبان به او انتقاد کنند که در همین دولت آقای روحانی چه کردی که حالا میخواهی نامزد انتخابات ریاستجمهوری 1400 شوی؟ در این صورت آقای جهانگیری در یک دوراهی قرار میگیرد؛ چون یا باید به دولت آقای روحانی حمله کند که از او پذیرفته نمیشود یا باید سکوت در پیش گیرد -که به نظر میرسد همین کار را انجام دهد- که این هم به نفعش نخواهد شد... آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود ولو اینکه از همین الان بداند تأیید صلاحیت نمیشود. البته احتمال آنکه آقای جهانگیری تأییدصلاحیت نشود را ضعیف میدانم».
علاوه بر اینکه گویا خود جهانگیری تمایل دارد که در انتخابات حاضر شود و به گفته فعالان سیاسی اصلاحطلب یا حتی اصولگرا مانند باهنر او گفته است که میآید، به نظر میرسد که اصلاحطلبان هم بدشان نمیآید از او بهعنوان نامزد مورد اجماع خودشان حمایت کنند؛ زیرا جهانگیری معیارهای لازم مورد نظر اصلاحطلبان را داراست. اصلاحطلبان تقریبا پس از دیماه سال 96 و اعتراضات گستردهای که بخشهایی از مردم در پی مشکلات معیشتی داشتند، بدنه اصلی اصلاحات آرامآرام بر سیاست ورود به انتخابات با نامزد اصلاحطلب را در دستور کار قرار دادند؛ موضوعی که در انتخابات مجلس یازدهم هم محل بحث فراوان قرار گرفت تاحدیکه پس از ردصلاحیت گسترده نیروهای اصلاحطلب اختلافنظرهایی میان اکثریت اصلاحطلبان با بخشی که هنوز قائل به حمایت از نامزدهای ائتلافی بودند، به وجود آمد که در نهایت شورای عالی سیاستگذاری به دلیل نبود نامزدهای سرشناس اصلاحطلب لیستی ارائه نکرد.
پس از انتخابات مجلس این محور یعنی ورود در انتخابات ریاستجمهوری سال1400 صرفا با نامزد اصلاحطلب تشدید شد و تقریبا همه احزاب حتی کارگزاران هم به این جمعبندی رسیدند که دیگر نباید در پی سیاست ائتلافی بود. دراینبین یک مخاطره اما وجود دارد و آن ردصلاحیتهاست. انتخابات مجلس نشان داد که اگر اصلاحطلبان با نیروهای سرشناس و سنتی خود وارد انتخابات شوند، احتمال عبورشان از فیلتر شورای نگهبان پایین خواهد بود و به نظر میرسد که چنین امری در انتخابات ریاستجمهوری نیز رخ خواهد داد؛ بنابراین ضرورت حمایت از نیرویی که هم کاملا اصلاحطلب شناخته شود و هم احتمال تأیید صلاحیتش بالا باشد، احساس میشود. از سوی دیگر آن نیرو باید مقبولیت اجتماعی نیز داشته باشد و یک اصلاحطلب خنثی نباشد. با چنین شرایطی به نظر میرسد که اسحاق جهانگیری گزینه مناسبی برای اصلاحطلبان باشد؛ زیرا از یکسو نیرویی کاملا اصلاحطلب است؛ چنانکه اخیرا محمدعلی ابطحی پس از آنکه اعلام کرد فقط باید با نیروی اصلاحطلب وارد انتخابات شد، بدون ارائه خبری مبنی بر اینکه جهانگیری نامزد میشود یا نه گفت: «او هم که هنوز نامزد نشده است و نمیدانم نامزد میشود یا نه اما بههرحال آقای جهانگیری همیشه یک اصلاحطلب بوده است». جهانگیری علاوه بر اصلاحطلببودن شانس بالایی برای تأیید صلاحیتشدن دارد زیرا اولا از جایگاه معاوناولی ریاستجمهوری وارد انتخابات میشود و ثانیا در انتخابات پیشین ریاستجمهوری یعنی انتخابات سال 96 صلاحیتش تأیید شد و اگر اصل بر استصحاب باشد و اگر فرض را بر این بگذاریم که در چهارسال اخیر جهانگیری کاری نکرده است که مورد آزردهخاطرشدن شورای نگهبان شده باشد، او به حسب آنکه چهارسال پیش تأیید شد، ممکن است در این دوره هم تأیید شود. افزونبراین در انتخابات سال 96 که او بهعنوان نامزدی پوششی وارد انتخابات شد، با اقبال خوب مردم مواجه شد و به نظر میرسد که مقبولیت خوبی هم داشته باشد. علاوه بر اینها وجه او نیز افراط و تفریط نیست و بعید است جهانگیری با گروهها و نهادهای مختلف با چالشهای عمیقی روبهرو شود.
در همین زمینه چندی پیش اسماعیل دوستی، فعال سیاسی اصلاحطلب در قیاس محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری گفته بود: «ظریف یک دیپلمات خوب است و شاید سبک مدیر اجرائی خوب در حد ریاستجمهوری نباشد، البته انسان محبوبی است و در این مدتی هم که در وزارت خارجه بوده انصافا زحمت کشیده... اما به نظرم یک مدیر اجرائی برای اداره کشور نیست اما آقای جهانگیری شایستگی بیشتری برای ریاستجمهوری دارد و به نظرم کاندیدای اصلاحطلبان خواهد بود». یا علی صوفی بیان کرده بود: « جهانگیری در انتخابات 96 هم که حضور یافت، مردم بلافاصله به ایشان گرایش مثبت نشان دادند و به همین واسطه حتی قدری برای روحانی هم احساس خطر شد که اگر ایشان بخواهد ادامه دهد، ممکن است روحانی در حاشیه قرار گیرد اما آن روز قصد جهانگیری این نبود که با روحانی رقابت کند و بنابراین به نفع روحانی کنار رفت. جهانگیری میتواند مورد قبول اصلاحطلبان برای معرفی به مردم باشد. این دیگر هنر جهانگیری است که چطور بتواند در مواجهه با مردم خود را از ارتباطی که با دولت روحانی و عملکرد ایشان داشته، مبرا کند. اینها به هنر جهانگیری و اصلاحطلبان که به کمک ایشان میآیند، بستگی دارد».
البته همانطور که صوفی هم گفته است، مسیر جهانگیری در 1400 راحت هم نخواهد بود زیرا بسیاری او را نماینده دولت مستقر میدانند و طبیعی است که به دلیل جایگاهش یعنی معاوناولی دولت، بسیاری از مشکلات را از چشم او هم ببینند. هرچند جهانگیری از مدتها پیش گفته بود که در دولت اختیار عوضکردن منشی دفتر خود را ندارم: «من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را نداشتهام، پس از من انتظار نداشته باشید که وکیل و وزیر را تغییر دهم».
در کنار این موضوع نکته جالب موضع حزب کارگزاران است؛ درحالیکه گویا بخشی از بدنه سنتی اصلاحطلبان از جهانگیری نام میبرند، حزب کارگزاران هنوز موضع روشنی در قبال نامزدی او نگرفته است و این درحالی است که جهانگیری از نظر حزبی عضو حزب کارگزاران سازندگی است.
علاوه بر این همچنان نه بهصورت رسمی اما بهصورت گفتوگوهای پراکنده برخی از اعضای کارگزاران گویا تمایلهایی در این حزب بر حمایت از علی لاریجانی بهعنوان گزینهای ائتلافی دیده میشود؛ هرچند چندماه پیش حسین مرعشی، بهعنوان سخنگوی این حزب اعلام کرد که کارگزاران با لاریجانی هیچ مذاکرهای برای انتخابات1400 نکرده است و تمایل کارگزاران هم حمایت از یک نامزد اصلاحطلب است.
عقلشان برسد، جهانگيري را ميآورند!
روزنامه اعتماد هم در این زمینه نوشت: «شخصا به آقاي جهانگيري علاقهمندم و خيلي دوست دارم او كانديداي جريان اصلاحات شود. آقاي جهانگيري وقتي وزير صنايع بود، ازجمله وزراي موفق كابينه محسوب ميشد. آقاي جهانگيري با آنكه عضو حزب كارگزاران است اما بين اصلاحطلبان از مديران عملياتي، سالم، صادق و صالح به شمار ميآيد. اگر واقعا اصلاحطلبان عقلشان برسد روي آقاي جهانگيري توافق ميكنند.» اين بخشي از اظهارات اخير محمد مهاجري است. فعال رسانهاي اصولگرا كه به نقد بيرودربايستي همفكرانش در فضاي رسانهاي و مجازي شهره است. محمد مهاجري در گفتوگويي كه ديروز نامهنيوز اقدام به انتشار آن كرد، اصلاحطلباني را كه به تعبير او «تندرو» هستند و تصور ميكنند هيچ امكاني براي پيروزي در انتخابات ندارند، نقد كرد و به بخش معتدلتر اين جريان برخلاف رويه و رفتار معمول جرياني و سياسي توصيه كرد كه اسحاق جهانگيري را به عنوان كانديداي انتخابات كنند. او در ادامه گفته كه جهانگيري از بخش معتدل جريان اصلاحطلب نامزد انتخابات ميشود؛ ولو اينكه از همين الان بداند تاييد صلاحيت نخواهد شد. اين روزنامهنگار اصولگراي نزديك به علي لاريجاني همچنين احتمال ردصلاحيت جهانگيري را ضعيف دانسته و معتقد است كه او نامزد ميشود تا نشان دهد اصلاحطلبان همچنان پاي كار موضوع «انتخابات» در كشور هستند؛ يعني تنها راهحل گشايش سياسي در كشور را صندوق راي ميبينند.
در اين حال اين فعال رسانهاي اصولگرا اذعان كرده كه در حق معاون اول رييسجمهوري جفا شده و شايد اگر تيم اقتصادي حسن روحاني در اختيار اسحاق جهانگيري بود، توفيقاتش بهمراتب بيشتر از وضعيت فعلي ميشد. البته برخي ناظران اصلاحطلب نيز با مهاجري همعقيده و معتقدند كه جريان نزديك به اعتدال و توسعه باعث كمرنگ شدن نقش معاون اول اصلاحطلب روحاني شدند و نگذاشتند او آن طور كه بايد و شايد نقش يك معاون اول اصلاحطلب را در دولت اعتدالي حسن روحاني كه با حمايت اصلاحطلبان روي كار آمد، ايفا كند و در عوض نقش مهم دولت، پس از روحاني به محمود واعظي به عنوان رييسدفتر رييسجمهوري واگذار شد. اسحاق جهانگيري اميد اصلاحطلبان در دولت بود. آنها برنامه داشتند كه پس از پايان دو دوره رياستجمهوري حسن روحاني او را به عنوان كانديدا معرفي كنند. كما اينكه سال ۹۶ نيز جهانگيري با رييس خود در دولت رقابت كرد و البته دقيقه 90، چنانچه انتظار ميرفت به نفع او كنار رفت تا هم به عنوان كانديدايي اصلاحطلب به بدنه اجتماعي معرفي شود و هم تصميمسازان اصلاحطلب بتوانند برآوردي از بازخورد مردم نسبت به كانديداتوري اين عضو ارشد حزب كارگزاران داشته باشند كه اتفاقا رابطه حسنهاي با حاكميت دارد. اما از سال ۹۶ به اينسو نقش جهانگيري كمرنگ شد تا جايي كه حتي در مقطعي اعلام شد كه او اختيار انتخاب مسوول دفترش را هم ندارد، بلكه با اعلام سياست ارز ۴۲۰۰ توماني موقعيت او در افكار عمومي تغيير كرد.
علاوه بر اين مجموعه حوادث سال ۹۸ و واكنشهاي دولت به آن به پاي معاون اول رييسجمهوري نيز نوشته و موجب شده كه رغبت كمي نسبت به او وجود داشته باشد؛ هر چند جهانگيري همچنان از گزينههاي جدي حزب كارگزاران سازندگي و البته بخشهاي ديگر جريان اصلاحات است و حتي برخي معتقدند اگر وارد ميدان شود، بسياري از ديگر كانديداهاي احتمالي اصلاحطلب به نفع او كنار خواهند كشيد.