سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی گفت: هدف هر سیاستمداری، جمع و جناحی باید ارتقای ایران و خدمت به مردم و رفاه آنها باشد.
سیدحسین مرعشی در روم «برخورد اصلاحطلبان با دولت سیزدهم» در کلابهاوس افزود: لذا هیچ سیاستمدار ملی و توسعهیافتهای نمیتواند نگاهش به ۴ سال دوره ریاست جمهوری آقای رییسی این باشد که او مشکل پیدا کند. اگر او در بهترین شکل شرایط را به خوبی اداره کند و فضای سیاسی رقابتی باشد و ما هم فرصت داشته باشیم، شخصیتهای طراز اول را به صحنه بیاوریم، علاقمندیم از رقابت عادلانه به صحنه سیاسی کشور برگردیم و موفق شویم.
خلاصه سخنان مرعشی در پی میآید:
در اصل موضوع هیچ تفاوتی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان و سایر سیاسیون کشور وجود ندارد. دولت آقای رئیسی بر اساس خاستگاه رایشان و حمایتی که از جبهه اصولگرایی شدهاند، نمایندگی بخشی از جبهه اصولگرایی را دارد. الان تفاوتی بین سیاسیونی از جمله آقای جهانگیری، باهنر، بادامچیان، نبوی، لاریجانی نمیبینم. اصلاحطلبان و اصولگرایان طیف هستند و برخوردشان در برابر دولت یکسان نیست.
دوستانی در جبهه اصولگرایان و اصلاحطلبان ممکن است فکر کنند آینده سیاسی آنها در گرو عدم موفقیت دولت اقای رییسی است. جمع زیادی از اصلاحطلبان علاقمندند کشور در دوره آقای رییسی مسائل کشور حل شود. بستگی دارد سیاستمدار هدفش از فعالیت سیاسی چه باشد. اگر هدف مردم و کشور باشند، نمیتواند کسی طرفدار مردم و سربلندی کشور باشد و بعد بگوید ۸ سال یا ۴ سال دوران یک رییس جمهور عدم توفیق باشد تا ما روی کار بیاییم. این خیلی پستی است.
ما به عنوان اعضای کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات دیداری از مجلس ایرلند داشتیم. بر اساس سنت پارلمانی ایرلند فراکسیون اکثریت دولت تشکیل میداد و فراکسیون اقلیت محاسبات را داشت و ناظر بود. رئیس کمیسیون از اقلیت میزبان ما بود و ۳ ماه بعد انتخابات بود. سوال کردم شما شانس موفقیت دارید؟ او گفت: خوشبختانه رقیب ما آنقدر خوب کشور را اداره کرده که ما شانسی نداریم و اقلیت خواهیم بود.
ما باید از جامعه توسعه نیافته سیاسی، خصلتی، قومی و متعصب به تدریج به جامعه نسبتا توسعهیافته تبدیل شویم که هدف را گم نکنیم. هدف هر سیاستمداری، جمع و جناحی باید ارتقای ایران و خدمت به مردم و رفاه آنها باشد.
لذا هیچ سیاستمدار ملی و توسعهیافتهای نمیتواند نگاهش به ۴ سال دوره ریاست جمهوری آقای رییسی این باشد که او مشکل پیدا کند. اگر او در بهترین شکل شرایط را به خوبی اداره کند و فضای سیاسی رقابتی باشد و ما هم فرصت داشته باشیم، شخصیتهای طراز اول را به صحنه بیاوریم، علاقمندیم از رقابت عادلانه به صحنه سیاسی کشور برگردیم و موفق شویم.
ایران فرصت خطا ندارد. همه علاقمندیم آقای رییسی موفق شوند. اگر توصیه کردیم دولت را جامعتر بچینند فقط به این دلیل بوده که فکر میکردیم باید از تبدیل ایران به کشوری با دعواهای قومی، شخصی و جناحی جلوگیری شود.
از نظر من به عنوان کسی که چند سالی با سرمایه مردم ایران سیاست آموختهام و در محضر بزرگان شاگردی کردهام، فکر میکنم آنچه گفتم حداقل است. خیلی سریع و ساده کشور به سمت خطرناکی حرکت کند. اصلا نمیشود با سرنوشت و آینده ایران شوخی کرد.
حتما باید نگاهمان ملی باشد. از ضعفهای سیاست در ایران بعد از پیروزی انقلاب، نبودن یا کمبود سیاستمدار ملی است. این ضعف جدی است. باید در همین مسایل این تمرینها را کرد.
مسئله ما آقای رییسی نیست، مساله نداشتن یک تعریف روشن در تعاملات درون نظام بین احزاب و جناحهای سیاسی است. وقتی احزاب و جبههها جزئی از نظام تلقی نشوند، بلکه رقیب نظام تلقی شوند، اینطور میشود.
در انتخابات، آقای جهانگیری و علی لاریجانی و پزشکیان ردصلاحیت میشود. اینها ردصلاحیت یک فرد نیست. معنیاش این است که در مجموعه نظام سیاسی، شخصیتهایی که پرورش یافته همین نظام هستند، رد میشوند. آقای جهانگیری از جهاد سازندگی بم شروع کرده و الان به نقطهای رسیده که رشد کرده ولی نظام او را کنار میگذارد. آقای لاریجانی را بعد از ۱۲ سال تجربه ریاست مجلس میفهمند به درد نمیخورد و کنارش میگذارند. این اشتباه است.
اگر ما هم مانند آنها با حذف و تخطئه و روشهای غیراصولی بخواهیم مقایسه کنیم کار بدتر میشود که بهتر نمیشود. از نظر من، واقعا چیزی که گفتم حداقل است.
اگر قرار باشد روزی در جمع یا جبههای باشم که مسئلهام خودم و حزبم باشد نه کشور، ترجیح میدهم در آن جمع نباشم.