سرمقالههای روزنامههای صبح تهران معمولا دارای نکاتی است که کمتر در رسانههای به چشم میآید. گفتارنو از این پس به صورت روزانه سرمقالههای روزنامههای صبح را به صورت خلاصه منتشر خواهد کرد.
در برزخ بیتصمیمی و اعوجاج در تصمیمگیری گیر کردهایم
روزنامه اطلاعات با ابراز نگرانی از افزایش آمار تلفات کرونا در ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان نوشت: ... علت دوم گسترش مجدد بیماری، غیر از شلوغی بیمارستانها، خالی نبودن تختها، خستگی بیش از حد کادر درمان و کمبودهای بیمارستانی و دارویی، بیتوجهی به دستورالعملها و پروتکلهای بهداشتی از یکطرف و مماشات مقامات و مسئولان و کمتوجهی به لزوم اقدامات پیشگیرانه و بازدارنده و کنترلی است.
در بسیاری از کشورها حتی کشورهای به اصطلاح دمکرات غربی با بیشترین ادعاهای حقوق بشری و شهروندی، اقدامات تنبیهی و سختگیرانهای به منظور کنترل بیماری اعمال میشود. اما در ایران خودمان تازه پس از ماهها برای نزدن ماسک جریمهای تعیین شده که معلوم نیست تا چه حد جدی است و به چه شکل قرار است اجرایی و عملیاتی شود و چه بازدارندگی ایجاد کرده یا میکند.
در برزخ بیتصمیمی و اعوجاج در تصمیمگیری هم که مدتهاست گیر کردهایم و نظام تصمیمگیری کشور هم حیران است. روزی در برگزاری کنکور یا عدم برگزاری آن میماند و روزی دیگر در بازگشایی مدارس متوجه اشتباهش میشود و آنرا پس میگیرد و در بازگشایی و محدودیتها هم شل کن سفتکنهایی از این دست کم نداشته است و ندارد؛ اما آنچه که از نان شب در حال حاضر واجبتر است، حفظ جان شهروندان عزیزی است که هر روز بخاطر بیتوجهی عدهای از دست میروند و اوضاع نگرانکنندهای است که در صورت کمتوجهی یا غفلت به گفته مقامات رسمی بهداشت و درمان کشور ممکن است آمار مرگ و میر را تا بیش از پنجاه درصد آمار این روزها و حتی بیش از آن افزایش دهد.
طنز تلخ ماجرا این روزها اینجاست که عدهای از دولتمردان و نیز مجلسیان و تریبونداران و منبریان، اولویت مهمی مثل اندیشه برای خلاصی ملک و ملت از کرونا و تورّم و معیشت مردم گرفتار آمده درصد مشکل و مسأله را فراموش کرده و گرفتار بحثها و جدلها و دغدغههایی شدهاند که حتی در شرایط عادی هم نمیتوان آنها را در اولویت مطالبات نخست ملی و انقلابی و مردمی قرار داد؛ تو گویی در سیاره دیگری زندگی میکنند. شاید هم…
اصلاحطلبان باعث توهم ترامپ شدهاند
روزنامه کیهان در سرمقاله خود با مرور اظهارات ترامپ در خصوص توافق با ایران پس از پیروزی در انتخابات نوشت: سؤال اساسی و مهمی که باید مطرح کرد و به آن اندیشید این است؛ چه چیزی ترامپ را نسبت به تماس و توافق با ایران امیدوار کرده و همچنان نگه داشته است؟ این سؤال را از جنبههای گوناگونی میتوان مورد بررسی قرار داد. گزارشهای غیررسمی اما جدی و قابل اتکایی وجود دارد که برخی از اپوزیسیون فراری جمهوری اسلامی ایران خود را به دولت ترامپ نزدیک کرده و در شکلدهی به تصورات و محاسبات آنان درباره ایران نقش دارند. از قضا این وطنفروشان جزو معاندترین و البته متوهمترین دشمنان ایران بوده و از هیچ خیانت و حتی جنایتی علیه کشور و مردمی که زمانی در آن و با آنها زیستهاند، امتناع ندارند.
کیهان در ادامه اضافه میکند: اما مهمتر از این خائنان، نقش کسانی است که در داخل کشور با اظهارات و مواضع خود -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- به ترامپ امید میدهند. برای نمونه چند روز پیش بود که یک چهره سیاسی جریان اصلاحطلب در مصاحبهای گفت: «ایران چارهای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد و شرایط کشور، به خصوص در حوزه سلامت، معیشت و اقتصاد به حدی بحرانی است که در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ هم باید به فکر مذاکره با آمریکا بود.»
نمونه دیگر آنچهره کثیرالکلامی است که اخیراً در سرمقاله یکی از روزنامههای اصلاحطلب نوشت: «آقای روحانی اعتقاد دارد باید به یک شکلی حالا چه نرمش قهرمانانه یا صلح امام حسن(ع)، شرایط را تغییر دهیم. چه دونالد ترامپ رئیسجمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد دولت ظاهرا چارهای جز تغییر برخی ایدهها را ندارد... در اینکه باید جمهوری اسلامی به سمتی حرکت کند و تغییراتی بهوجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم هیچ تردیدی وجود ندارد. به نظر میآید با انتخابشدن رئیسجمهور آمریکا احتمال دارد زمینه مذاکراتی هم فراهم شود. اینکه چه زمانی انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست. امکان دارد در دولت آقای حسن روحانی صورت بگیرد یا اینکه احتمالا در دولت آینده ما شاهد تحول و تغییر خواهیم بود. امکان دارد از دیماه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکرات جدیدی شروع شود یا اینکه زمان اصلی آن احتمالا بعد از انتخابات ۱۴۰۰ باشد».
این دست اظهارات و نوشتهها در فضای رسانهای رسمی و غیررسمی کشور کم نیستند. حتی ارگان یکی از احزاب کشور در تحلیلی درباره رفتار تحقیرآمیز اخیر ترامپ با رئیسجمهور صربستان نوشت تحقیر شدن از سوی ترامپ مگر چه اشکالی دارد!
یکی از اصلیترین اجزای فرایند تحریم، پایش مستمر و دقیق فضای سیاسی و اجتماعی کشور تحت تحریم است که بهطور مستمر توسط آمریکاییها در حال انجام است. وقتی چنین افرادی و جریاناتی وجود دارند که مردم را ناامید و دشمن را امیدوار میکنند، انتظار ترامپ برای زنگ خوردن تلفن اتاق بیضی با تماس از تهران چندان هم عجیب نیست.
و اما از آنجا که منظور آمریکا از مذاکره با ایران دیکته کردن نظرات باجخواهانه خود به کشورمان است بدیهی است که این مذاکره هرگز صورت نخواهد پذیرفت و ترامپ یا بایدن سرافکندگی دیگری را تجربه خواهند کرد.
احتمال تکرار ریزش بورس قابل پیش بینی بود
روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله امروز خود با اشاره به پیش بینی این روزنامه درباره اینکه بازار ارز همانند بازار سرمایه با کاهش قیمت همراه باشد نوشت: ... این پیشبینی متکی بر تحلیل واقعیتهای اقتصادی بود. پیشفرض آن بود که نرخ بازار نمیتواند فاصله زیادی با مولفههای بنیادین داشته باشد و چون انتظارات نیز بر مسائلی در حوزه بینالملل سوار شده بود که با واقعیتهای موجود همخوانی نداشت، میشد نتیجهگیری کرد که دیر یا زود همان اتفاقی که در بورس افتاد، در بازار ارز نیز تکرار شود. البته کاهش در بازار ارز نیز میتواند بازارهای متصل به آن را نیز دستخوش تغییر کند.
بهنظر میرسد که این پیشبینی در حال تحقق است. هرچند وضعیت متغیرهای اقتصادی چون درآمد ارزی و کسری بودجه موید تورمهایی به مراتب بالاتر از سطح بلندمدت اقتصاد ایران هستند، اما رشد در بازارهای دارایی نیز نمیتواند از تورم بهطور چشمگیری فاصله بگیرد. از منظر یک اقتصاددان شاید نتوان روز و ساعت تغییر در هیچ بازاری را بهطور دقیق پیشبینی کرد، چرا که خود اقتصاد به ما میآموزد نوسانات قیمت در بازارها اغلب اوقات تصادفی هستند؛ اما همین علم هم چارچوبهایی را بهدست میدهد که در مورد روندها در بلندمدت با اطمینان بیشتری صحبت کنیم.
این چارچوبها بود که موجب شد به این نتیجه برسیم که احتمال تکرار ریزش بورس برای بازار ارز بالا باشد. اما از سوی دیگر اعتقاد داریم که برای حفظ ثبات در بازارهای دارایی نیاز است تا وضعیت سرکوب مالی پایان یابد. سخنرانی این هفته رئیسجمهوری در مورد نرخ بهره و واگذاری تعیین آن به سازوکار بازار و تاکید بر ابزار عملیات بازار باز، تحول چشمگیری در نوع نگاه دولتهاست. اگر این معیار مورد قبول واقع شود و تعیین دستوری نرخ بهره کنار گذاشته شود، میتوان اطمینان داشت که با نرخ بهره واقعی مثبت، تقاضای سفتهبازانه داراییها به حداقل خود برسد و این امر همراه با تغییر در انتظارات عموم نسبت به مسائل بینالمللی، شرایط را نه تنها به سمت ثبات بیشتر در بازارها سوق میدهد، بلکه روند تورم نیز معکوس میشود و اقتصاد آماده روزهای امیدبخشی بشود.
ماجرای فساد پسر بایدن و انتخابات آمریکا
روزنامه آفتاب یزد سرمقاله خود را به انتخابات آمریکا و ماجرای ایمیلهای پسر بایدن اختصاص داده و نوشت: درحالی که کمتر از دو هفته تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باقی مانده است، شاهد هستیم که هر دو کاندیدا تلاش میکنند شانس خود را به هر نحو ممکن افزایش دهند و در این زمینه گاه افشای برخی پروندهها علیه سابقه هریک از این دو نامزد نیز مدنظر قرار میگیرد. در این زمینه به ویژه کمپین انتخاباتی ترامپ تلاشهای ویژهای داشته که از طریق تخریب جو بایدن بتواند برای ترامپ محبوبیت بخرد.
موضوع اخیر که گفته میشود اسنادی درباره فساد پسر جو بایدن و نقش بایدن به عنوان معاون اوباما در سوء استفاده از قدرت برای فرزندش مطرح شده نیز در راستای همین رویه است که کمپین ترامپ به دنبال تخریب وجهه بایدن است.
... از سوی دیگر در وضعیت فعلی جامعه آمریکا به شدت قطبی شده است و طرفداران هرکدام از دو کاندیدا به سادگی و با طرح موضوعاتی نظیر ایمیلهایی که دلالت از فساد دارد از رای خود باز نمیگردند. موضوع فساد پسر بایدن نیز تقریبا در آمریکا موضوع جدیدی نیست و نمیتواند برای ترامپ موج جدیدی را به وجود آورد تا رئیس جمهور ایالات متحده از طریق آن بتواند به بازسازی کمپین خود بپردازد.
مردم پیامهای دوگانه ستاد مدیریت کرونا دریافت میکنند
روزنامه اعتماد در سرمقاله خود به قلم عباس عبدی به موضوع تناقض در ایران اشاره کرد و نوشته: زندگي در جامعهاي كه تناقضات آشكار و پنهان آن فراوان است، شهروند را دچار مشكلات روحي و رواني ميكند و متاسفانه تناقضات در جامعه ايران كم نيست. در هر گوشهاي شاهدي بر وجود تناقضهاي رفتاري يا گفتاري ميتوان يافت. از سياست خارجي گرفته تا سياست داخلي و اقتصاد و فرهنگ و رسانه، سراسر متناقض است. سيستمي كه زماني قطعنامههاي شوراي امنيت را كاغذپاره ميدانسته امروز براي پايان يافتن زمان يكي از اين قطعنامهها خوشحالي ميكند. مساله ما اين نيست كه چه كسي آن قطعنامهها را كاغذپاره ميدانست و امروز چه كسي از منقضي شدن موعد قطعنامه تحريم تسليحاتي خوشحال است. هر دو در يك نظام هستند و بودند. سيستمي كه زماني ميگفت «تحريم نمنهد» حال آدرس كاخ سفيد را براي توجه مسووليت مشكلات ميدهد.
در سياست داخلي همواره بر حضور و راي مردم در چهل سال گذشته فخر فروخته و آن را عامل بقاي حكومت ميدانند، بعد در مسيري ميروند كه نامزدها حتي نتوانند كسر قابل توجهي از آراي مردم را نمايندگي كنند. در حالي كه شبكههاي اجتماعي هر روز در حال گسترش است و مردم از آن طريق كسب خبر و نظر ميكنند، رسانه رسمي را هر روز بستهتر از پيش ميكنند. با وجود چنين ساختار رسانهاي؛ در سياست فرهنگي، ابعاد مميزي در وضعيت عجيبي قرار دارد كه حتي مضحكه شده است.
در اقتصاد نيز همه از تورم و گراني مينالند ولي در عين حال راهحلها بر افزايش نقدينگي و انتشار پول بدون پشتوانه است. مثل اينكه براي خاموش كردن آتش، از پاشيدن بنزين استفاد كنيم! همه اينها يك طرف، تناقض در عرصه علم را چگونه بايد هضم كرد؟ از يك سو، چپ و راست بر افتخارات علمي كشور تاكيد ميشود. افتخاراتي كه يا همان شاخصهاي مرسوم تعداد مقالات علمي و پژوهشي و از اين موارد است، يا ساختن فلان فناوري و تجهيزات را به رخ ميكشند و... از سوي ديگر با تمام توان در حال تزريق و بادكردن شبهعلم هستند. شبهعلم را چه در عرصه تجهيزات و فناوري مثل كروناياب يا كشف معادن زيرزميني با چشم و... و چه در عرصه پزشكي و طبابت تبليغ ميكنند و فراموش نكنيم كه اين دومي بازار بسيار چربي هم دارد.
نوبسنده سرمقاله روزنامه اعتماد در ادامه مینویسد: آيا جامعه ايران ميتواند با اين حد از تناقضات ادامه دهد؟ پاسخ منفي است. آثار منفي اين تناقضات تاكنون ديده شده و از اين پس بيشتر هم خواهد شد. تناقض در حوزه علم فقط به اين موارد محدود نميشود. استفاده از مدارك جعلي و اخيرا نيز فرستادن ديگري به جاي خود براي دادن امتحان، نمادهاي ديگري هستند كه با افتخار كردن به شاخصهاي علم تطابق چنداني ندارد كه در تعارض است.
سوداگری مخالفان روحانی از اوضاع فعلی، به دور از منافع مردمی است و دلها را به دست نمیآورد
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: بازار انتقاد و حمله به رئیس جمهوری و دولت او این روزها سکه است. گویی جماعتی همسو با جریان تبلیغاتی غالب به رقابت باهم مشغولند تا از قافله عقب نمانند. آنان در معرکه رقیبان ناهمساز با دستمایه کردن مشکلاتی که هر روز برگرده مردم سنگینتر میشود، پیش از شروع رسمی رقابتهای انتخاباتی «جنبش بازپسگیری قدرت» به راه انداختهاند. اگرچه برخی از استدلالهای آنان در نقد دولت خالی از واقعیت نبوده و در سرها کارگر میافتد اما به دلایل مختلف نمیتواند دلها را به دست آورد. از این رو به خیل منتقدانی از این دست میتوان زینهار داد که اهل شمردن هزینههای آنچه امروز میگویند و فردا خود در چالهاش گرفتار خواهند شد، نیستند.
... نویسنده این سطور بنای حمایت از دولت را ندارد بلکه ـ به رغم همه مزایایی که شوربختانه زیر غباری از غوغاسالاریها پنهان مانده ـ نقدهای بسیار داشته و در یادداشتها و مقالات مختلف هم بازتاب داده است. آنچه صرافت در نگارش این سطور را برانگیخت، جنس برخی مخالفخوانیهاست که هزینهاش بیش از آنکه متوجه کارنامه دولت باشد، متوجه ساختاری است که تشدید بدگمانیها و بیاعتمادیها به آن آسیب میزند. در حالی که کشور از هر سو دچار سختی است، سوداگری از اوضاع، مذموم و به دور از منافع مردمی است که همگان ادعای حمایت از آنان را دارند.
انتقاد و مخالفت با دولت دوازدهم و شخص رئیسجمهوری این روزها سکه است اما با جنسهای متفاوت. رویکرد جنبش بازپسگیری قدرت از مطالبهگری مردم از دولت جداست.
دردهای اقتصاد ایران جدی است؛ مخالفان روحانی چه در چنته دارند؟
روزنامه شرق در سرمقالهای با عنوان «برنامه اقتصادي مخالفان دولت چیست؟» نوشت: دولت دوازدهم در ضعیفترین موقعیت خود است. روز و ساعت و شاید دقیقهای نیست كه فیلم و سخن و گفتاری علیه عملكرد آن در فضای مجازی منتشر نشود. ...
بهرهبرداری سیاسی مخالفان و رقیبان سیاسی دولت از این وضعیت ناگوار اقتصادی و زشتترین توهینها و تهدیدها را روانه دولت و رئیس آن كردن، اما بسیار جای تأسف و تعجب است. مخالفان و رقبایی كه جز تهدید و توهین هیچگاه در تمام دوران حضورشان چه بر اریكه قدرت و چه خارج از آن، طرح و نقشه و برنامهای برای تغییر مثبت و بهبودی اوضاع ارائه نداده و بالعكس كارنامهای بهمراتب ناموفقتر از دولت حاضر در بهبودی زندگی و معیشت و كسبوكار مردم داشتهاند.
نابودی صدها میلیارد دلار درآمدهای نفتی و غیرنفتی دولتهای نهم و دهم در مقابل ایجاد اشتغال صفر درصد و رشدهای منفی اقتصادی، سرمایهگذاری و... هنوز پیش چشم است و جای دوری نرفته است. واقعیت آن است كه مشكل اقتصادی ایران، مشكلی سخت پیچیده و دردی مزمن است و نیازمند طبیبانی حاذق و درمانهایی سخت. مشكلی كه خود را در قالب نرخ تورم بالا، نرخ رشد اقتصادی پایین و نوسانات اقتصادی زیاد و ضعف شدید انباشت سرمایه و سرمایهگذاری نشان میدهد.
در این میان مؤلفه «انباشت سرمایه» مهمترین گره اقتصادی چندده ساله این سرزمین است كه تا این گره به نحوی علمی و منطقی باز نشود، هیچ مشكلی بهدرستی و اساسی حل نمیشود. «لودویك فون میزس»، اقتصاددان برجسته، این ضرورت را چنین تبیین میكند «آن چیزی كه برای ثروتمندكردن كشورهای درحالتوسعه... لازم است... سرمایه است و البته آزادی عمل این سرمایه در چارچوب اصول بازار و نه ضوابط دولتها. این كشورها باید هم سرمایههای داخلی را انباشت كنند و هم راه جذب سرمایه خارجی را باز كنند». سرمایهای كه به گفته وی «بزرگترین رویداد تاریخی قرن نوزدهم» است و «راهآهنها، بندرها، كارخانهها و معادن آسیا، كانال سوئز و بسیاری از چیزهای دیگری كه توسط غربیها ساخته شد، بدون سرمایهگذاری خارجی ساخته نمیشد».
اما این هر دو راه انباشت سرمایه چه داخلی و خارجی نیازمند اعتماد و اعتبار و اطمینان فیمابین دولت و طرفهای داخلی (جامعه) و خارجی (دولتها و نهادهای بینالمللی) است. در بعد داخلی ایجاد پسانداز توسط مردم، مستلزم پول باثبات است؛ یعنی اینكه همه انواع تورم مهار شود و دولت انضباط مالی و عدم كسری بودجه داشته باشد كه این خود برآمده از اعتماد جامعه و همراهی آحاد آن با برنامههای اصلاحات اقتصادی دولت است، چراكه غالبا دارویی بسیار تلخ اما ناگزیر است.
در بعد خارجی نیز مستلزم رعایت چارچوبها، ضوابط و مناسبات جهانی در قالب منافع ملی است كه این نیز تغییر نگرش اساسی به خود و جهان را میطلبد. در چارچوب تبیین فوق، سؤال مهم آن است كه اگر امروز مخالفان و رقبای سیاسی، دولت را متهم به ناكارآمدی میكنند و سختی و تنگی شدید معیشت و كسبوكار مردم را صرفا ناشی از عملكرد آن میدانند، خود چه در چنته دارند و قصد دارند چه طرحی دراندازند و با شكاف دولت – ملت بهعنوان مبنای ضروری اصلاحات ساختاری اقتصادی و بهبود تعامل با جهان برای جلب و جذب سرمایههای خارجی چه كنند؟! این افراد و گروهها لطف كنند همراه كلیپهای بهشدت انتقادی و نفیكننده دولت حاضر، برنامههای دولت لاحق مورد نظر خود را نیز برای آشنایی مردم و خیل عظیم كاربران فضای مجازی منتشر کنند تا مردم بدانند در آن آینده چه در انتظارشان است و با بازنشر كلیپهای نفی دولت حاضر در كدام مسیر گام مینهند!
بخشي از جو رواني حاکم بر بازار ارز بعد از انتخابات آمریکا تخلیه خواهد شد
روزنامه آرمان ملی در سرمقاله خود به بازار سرمایه اشاره کرد و نوشت: طبيعي است که اگر امروز همه متغيرهاي غيراقتصادي از بازار ارز حذف بشود و بخواهيم قيمت ارز را براساس منطق اقتصاد که مابهالتفاوت ميانگين تورم داخلي به ميانگين تورم خارجي محاسبه بکنيم، حتما قيمت ارز کمتر از بيستهزار تومان خواهد بود و اگر صادرات و واردات کشور به شرايط عادي برگردد و توليد ملي و رشد اقتصادي تقويت شود، طبيعي است که باز ميتوان انتظار داشت که قيمت ارز سير کاهشي داشته باشد.
در اين چند ماه گذشته بهدليل وجود نقدينگي سرگردان از يکسو و از سوي ديگر رشد اقتصادي منفي و مهمتر از اين دو نکته، شرايط کرونايي حاکم بر کشور و بر جهان که منجر به رشد اقتصاد جهان تا منفي پنج درصد شده، همه اين عوامل منجر به اين شده است که بازار ارز از شرايط تعادل خارج بشود و طبيعتا هر يک از اين عوامل اگر حذف بشود، بازار ارز هم به شرايط عادي برميگردد.
طي چند ماه گذشته به دليل همين عدم تعادلها هم بازار سرمايه يا بازار بورس رشد غيرطبيعي پيدا کرد و هم بازار سکه و هم بازار خودرو. وقتي به هر دليلي پول در کانال توليد قرار نگيرد يا پول به سمت بنگاههاي اقتصادي هدايت و آنجا درگير توليد نشود، اين پول يا اين نقدينگي به سمت بازارهاي سفتهبازي يا بورسبازي مثل خودرو، سکه و ارز و حتي بازار سرمايه هجوم ميبرد که در اين چند ماه ديديم همه اين بازارها به سمت عدم تعادل پيش رفت اما اقتصاد نميتواند در مدت طولاني در عدم تعادل بماند.
طبيعي است که پس از مدتي شاخصها خود را اصلاح ميکنند. همچنان که ديديم در بازار سرمايه چنين اتفاقي افتاد، طبيعتا الان بايد منتظر بازار ارز باشيم و بعد از آن هم بازار سکه و خودرو و ساير بازارهاي موازي. تصور اين است که بعد از تعيين تکليف انتخابات آمريکا بخشي از جو رواني حاکم بر بازار ارز نيز تخليه خواهد شد.
امروز بازار ارز با اما و اگرهاي نتيجه انتخابات آمريکا گره خورده است. درحاليکه به نظر ميرسد نتيجه انتخابات آمريکا تاثير معناداري بر متغيرهاي واقعي اقتصاد نداشته باشد و تنها بتواند متغيرهاي غيراقتصادي يا همان آثار رواني حاکم بر قيمت ارز را حذف کند لذا به نظر ميرسد که بعد از 13 آبان، بازار سريعتر به سمت تعادل حرکت کند.