سرمقالههای روزنامههای صبح تهران معمولا دارای نکاتی است که کمتر در رسانههای به چشم میآید. گفتارنو به صورت روزانه سرمقالههای روزنامههای صبح را به صورت خلاصه منتشر خواهد کرد. انتخابات آمریکا و تغییر سیاست آمریکا دربرابر ایران در صورت پیروزی ترامپ مهمترین نکتهای بود که در سرمقالههای امروز به آن پرداخته شده است.
ترامپ اگر پیروز شود سیاستاش درباره ایران تغییر میدهد؛ چون سیاستهای قبلی شکست خورد
حسن بهشتی پور در روزنامه آرمان با اشاره به نظرسنجیهای معتبری که پیروزی ترامپ را قطعی میداند نوشت: ... ترامپ در عمل با اين واقعيت که فشار حداکثري نتيجه مطلوبي که آمريکا خواهان آن بوده را حاصل نکرده، روبهرو شده و مشاور امنيت ملي آمريکا هم بهصراحت به اين نکته که بيشتر از اين تحريمي نمانده که بخواهند انجام دهند، اشاره کرد و تحريمهاي اخير هم که متوجه افراد و شرکتها شد، تاثير آنچناني در روند ماجرا ندارد. بنابراين به نظر ميرسد که ترامپ در صورت پيروزي حتما سياستهايش را تغيير خواهد داد نه بهواسطه اينکه بخواهد انعطاف نشان دهد بلکه به واسطه اينکه به سمت سياستهاي تاثيرگذار پيش رود، چون عملا سياستهايي که بهکار برده به شکست منتهي شده است.
ترامپ در حالي با عوامفريبي دم از معامله ميزند که درعمل به سياستهاي گذشته پايبند است و اگر از سياستهاي گذشته دست بردارد و به برجام برگردد، نشان از انعطاف دارد ولي تداوم سياستهاي گذشته چنانچه از سال 97 تابهحال به نتيجه نرسيده، باز هم نتيجهاي دربر نخواهد داشت. ترامپ در صورت پيروزي بايد راهکار جديدي اتخاذ و به خواستههاي ايران توجه کند.
نکته مهمي که تحليلهاي نظير اينکه «حتي اگر بايدن هم پيروز شود، تاثير رواني اندکي خواهد داشت»، مورد بيتوجهي قرار ميگيرد اين است که طرف ايران را در نظر نميگيرند و فکر ميکنند آمريکا فعال مايشاست و هرطور که بخواهد تصميم ميگيرد. اين طرف قضيه هم ايران است و اينکه چه سياستي اتخاذ ميکند و چه اقداماتي انجام ميدهد. درواقع اينطور نيست که ايران دست بسته باشد. ايران مسئولان و امکاناتي دارد که براساس تحولاتي که رخ ميدهد، سياستهايي اتخاذ ميکند و اينکه خرداد 1400 چه کسي رئيسجمهور ايران خواهد بود، روي روندي که در پيش داريم، تاثيرگذار است.
سياست خارجي کلان کشور توسط رئيسجمهور تعيين نميشود و رئيسجمهور منتخب تاثيرگذار است ولي تعيينکننده نيست و آمريکاييها بهخوبي بدان واقف هستند.
چه کسانی برای تحریم زنگنه به آمریکا گرا دادند؟
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با عنوان «آنهایی که «گرا به تحریم» را کلید زدند!» با اشاره به تحریم بیژن زنگنه نوشت: دوشنبه شب که خبر تحریم وزیر نفت ایران منتشر شد، یادم افتاد چندی پیش، منتقدان زنگنه او را متهم میکردند که با مخالفت با پالایشگاه سازی، در واقع «گرا به تحریم» داده و نه تنها عامل تحریمهای پس از سال 1388 است، بلکه برای مقابله با تحریمهای اخیر آمریکا هم ناتوان است.
البته آلزایمر این افراد، نه فقط سیاسی، بلکه اقتصادی هم هست و یادشان رفته که اتفاقا ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس در سال 1383 یعنی در آخرین ماههای وزارت بیژن زنگنه در دولت سیدمحمد خاتمی کلید خورد و کسانی که باید پاسخگو باشند که چرا پالایشگاهی نساختند تا آمریکا تحریم بنزین ایران را پس از سال 88 کلید نزند، اتفاقا همان کسانی هستند که هشت سال دولت را در اختیار داشتند اما تا سال 92، نه تنها پالایشگاهی نساختند، بلکه پالایشگاه ستاره خلیج فارس را اگرچه با پیشرفت کلی 65 درصدی، اما با 35درصد پیشرفت عملیاتی در اختیار دولت بعد قرار دادند.
...همانطور که آن زمان، با ناتوانی در تولید بنزین، "گرا به تحریم" را کلید زدند، در دوره جدید تحریم هم که بر خلاف گذشته، دیگر بنزین، پاشنه آشیل کشور نیست، "گرا به تحریم" را با شاه بیت "چرا زنگنه را تحریم نمیکنند؟" کلید زدند. دلواپسان، بارها گفتند و نوشتند که زنگنه در دور زدن تحریم ناتوان است و مدعی شدند به همین دلیل هم هست که او را تحریم نمیکنند! البته وقتی خبرگزاری رویترز که در انتشار خبرهای ضد منافع جمهوری اسلامی، جدی است، خبر داد که سپتامبر امسال، میزان صادرات نفت ایران رشد کرده، آنها سکوت کردند. اما پیش از آن بارها به آمریکا گرا داده بودند که چرا نشسته اید؟ یادتان رفته زنگنه را تحریم کنید! آنها گرا دادند و البته نتیجه هم گرفتند.
تنش میان امریکا و ایران تصمیمسازی متفاوتی را طلب میکند
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: دونالدترامپ در آخرین روزهای نزدیک به انتخابات سوم نوامبر 2020(13 آبان جاری) در برابر یک پرسش کلیدی قرار دارد: آیا سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران توانسته تهران را به عقب نشینی وادارد؟ در واقع جانمایه انتقاد یا مخالفت «جوبایدن» رقیب انتخاباتی او با سیاست فشار حداکثری، فقدان نتیجه روشن از انجام آن است.
... هدف کانونی ترامپ در همه اقدامهای ایذایی علیه ایران، کسب «پیروزی بدون جنگ» بوده است. او نه میخواست و نه فضای عمومی جامعه آمریکا و بینالملل به او فرصت جنگ افروزی تازه در منطقه را میداد. بنابراین فرسوده سازی ایران با شدت بالا در دستورکار قرار گرفت. نتیجه اما توقف در همان نقطه صفر است.
نتیجه انتخابات نوامبر به هر شکل که باشد، صفحه جدیدی را در منازعه ایران و آمریکا رقم خواهد زد. رئیس جمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند. تنش میان دوکشور در نقطهای است که تصمیم سازی و ارادهای متفاوت از گذشته را طلب میکند. ترامپ ماجراجوست و در صورت موفقیت در انتخابات، برای واداشتن تهران به گفتوگو و توافق با نتیجهای که او و متحدانش درپی آن هستند، بیمیل به اقدام با شدت بیشتر نیست.
موفقیت جوبایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مساله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند. او همان مطالباتی را از تهران دارد که ترامپ در چهار سال گذشته بر آنها پافشاری کرده است. اعتراض بایدن و جناح هوادار او به بینتیجه بودن اقدامهای ضد ایرانی ترامپ از یکسو و نیز رویکرد یکجانبهگرای او در اجرای سیاستهایش بدون مشارکت دادن متحدان اروپایی آمریکاست.
بایدن درصورت بازگشت به برجام، این توافقنامه را محدود به تکنولوژی هستهای ندانسته و مانند ترامپ خواستار گسترش دامنه آن در سطوح دیگری است که تاکنون خط قرمز تهران در قبول هرگونه گفتوگوی احتمالی اعلام شده است. علاوه براین مشاوران بایدن تصریح کردهاند که سیاست فشار حداکثری علیه ایران را تا کسب نتایج دلخواه از توافق با تهران ادامه خواهند داد. بایدن براین ادعاست که با اصلاح رویکرد واشنگتن در دوران ترامپ، به نتایجی دست خواهد یافت که رقیب او در این کار ناکام بوده است.
تهران در نزدیک به چهار سال گذشته و با تحمل همه تغییراتی که در صحنه منازعات با واشنگتن ایجاد شد، توانست از اقدامهای ایذایی خود را به در برد. شروع چهار سال آینده در هر صورت نمیتواند در سطحی باقی باشد که در گذشته بود. ظرفیت کنونی منازعات، آمادگی تازهتری را میطلبد که در آن حفظ منافع و مواضع اصولی سختترین کار است.
برخیها وقتی قرار نیست رئیسجمهور شوند، میخواهند «رئیسجمهورساز» باشند!
غلامرضا صادقیان در سرمقاله امروز روزنامه جوان نوشت: چهرههای آشنا از جریانهای سیاسی کشور از چندی پیش قطعیت حضور خود را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اعلام کردند و برخی دیگر نیز آن طور که معلوم شد قصد دارند به گونه دیگری در این انتخابات تأثیرگذار باشند. همه چیز ظاهراً معمولی و عادی و در چارچوب قوانین دموکراسی است و اینکه چهرههای تکراری از رؤسای جمهور سابق تا معاونان آنان و برخی وزرای دولتهای سابق میخواهند رئیسجمهور آینده ایران شوند، ظاهراً هیچ منعی در یک نظام مردمسالارانه ندارد. اما این همه ماجرا نیست!
...پیام روح مردمسالاری به سیاستمداران آن است که خودتان را برای دفعات بعدی خرج ملت نکنید! زیرا این نه برای شما خوب است و نه برای مردم. اگر نوکری و خدمتگزاری است، یک دوره محدود کافی است و اگر قدرتطلبی است که مطلب روشن است.
با این حال به نظر میرسد که سختی دست کشیدن از قدرت حتی از جان کندن سختتراست، به طوری که برخیها در این چندماهه اخیر علناً گفتهاند که برای ریاستجمهوری نمیآیند، اما تلاش خود را میکنند که یک رئیسجمهور خوب در ایران بر سر کار بیاید! این حرکت از حضور مستقیم در قدرت دیکتاتورمآبانهتر است.
آقایان درس دموکراسی به همه جهان و به ملت ایران میدهند، اما حتی وقتی قرار نیست رئیسجمهور شوند، میخواهند «رئیسجمهورساز» باشند!
برخی رفتارهای به شدت عوامگرایانه نامزدها برای جذب آرای زنان و قشر غیرسیاسی جامعه در ماههای اخیر نیز نه با اصول مترقی مردم سالاری که با همان اصول نظامهای غیر مردمی هماهنگ است و این نشان میدهد سیاستمداران ما به قدرت به چشم نوکری و خدمت نگاه نمیکنند-اگرچه حرف آن را زیاد میزنند- بلکه حضور آنان در انتخابات، به معنی «پیش به سوی قدرت و رانت و سروری» است!...